رأی اولی هایی که ما بودیم

15 سال پیش،یک 15 ساله ی رأی اولی پر شور و شوق بودم که روزی مثل دیروز اولین مشارکت سیاسی در سرنوشت ملی کشورش را تجربه کرده بود. انگار دنیا را به من داده بودند وقتی نام خاتمی از صندوقهای سپید پوش بیرون آمد و پوزه ی حریف  بنیاد گرا به خاک مالیده شد.


کار ندارم که بعد از آن روز مبارک چه شد و چه نشد! چه نقد هایی که بر سید محمد خاتمی وارد است، کدام وارد نیست،من هنوز هم تداعی لذت آن رأی سرنوشت ساز وشیرینی  آن اولین مشارکت سیاسی ام را دوست دارم.


 بعد از آن بود که با وول خوردن مدام میان روزنامه های دوم خردادی که بعدها به روزنامه های زنجیره ای یا روزنامه های توقیف فله ای معروف شدند، چشمانم به افق های روشن واقعیات تلخ و تیره ی سیاسی و تاریخی کشورم بازتر شد! فضای باز بحث و گفتگو در دانشگاه ها بعد از دوم خرداد 76 اگر نبود ،پیدا کردن یک بینش نزدیک به واقعیت برای امثال من سخت تر میشد.

در هر حال این روز  را به همه ی رأی اولی های آن روز، و آنهایی که این روز برایشان تداعی یک تحول خوب است تبریک می گویم. و از آنهایی که به خاطر این حماسه آفرینی بی حاصل(!)، به ماها لعن و نفرین می فرستند،عاجزانه پوزش می طلبم!