شادمانی های مثال نازدنی!

من واقعا راضیم و لذت می برم از شرایط  زندگی در پایتخت، به کوری چشم دشمنان دوست نما!

 

من لذت میبرم از این همه آلودگی که همت می گمارند به خطرناک نمودن شرایط زندگی! حتا در شیراز هم این همه تعطیلی نداریم! و لابد هموطنان عزیز شیرازی  اندکی در حال حسادت بسر میبرند!

 

بنده ازین تریبون خسته نباشید و خداقوت قرص و محکمی  به مسئولین محترم "دولت تعطیلات" ، .می گویم

 

لازمست قدردانی شایانی  کنم از دوست بسیار بسیار عزیزم که خبر خوش تعطیلی فردا رو بی دریغ و بی مژدگانی حتا،  به اطلاع این حقیر رسوند و از اسکل شدن اینجانب جلوی درب شرکت در اولین روز هفته پیشگیری کرد.

 

بنده اونقدر  به وجد اومدم ازینکه بعد  از دو روز تعطیلی،  یک روز دیگه تا لنگ ظهر میشه تن رو به دست رختخواب سپرد و نیازی نیست خواب آلوده در کوچه پس کوچه های باریک میان بر تا ایستگاه مترو دوید، که دست تک تک مولکولهای منوکسید کربن رو می بوسم و از همینجا به کلیه ی انواع و اقسام آلاینده های هوا در خوزستان از ریزگردهای بی خاصیت گرفته تا h2s و منوکسید و دی اکسید کربن و دی سولفید  و غبار کاتالیست و بخارات انواع اسید و بوی گازهای خفه کننده و متان و بوتان و مشتقاتشون  و ... سیمرغ بلورین بی عرضه گی تقدیم می کنم و یک "خجالت" آبدار هم نثار روح پرفتوح مسئولین آن خطه ی این مرزو بوم!  

 

 

و در نهایت  با این که اون دختره ی جیغ جیغوی  فهمیخته  رو دلم نمیخواد حتا ثانیه ای ببینم! دوست دارم  بفهمه که :" ؛ "چرا رفیق! اینجا و اونجا داره! تهران و آبادان داره..."

 

یه جای این مملکت خون ملتش رنگین تر از بقیه جاهاست ! ! :/

 

نظرات 20 + ارسال نظر
فرزانــــ ه شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ق.ظ http://zigzagwords.blogsky.com/

ما هم همچنان کیفمون کوکه
از این همه خوشی و تعطیلی

مطالب جالبی دارید
با اجازه لینک کردم


هی رفیق! این چه جور کیف کوکیه؟ ؛

کیف کوک رو اینجوری باهاس نشون بدی ؛

قربون شوما! اجازه مام دس شوماس آپجی!

www.iran3llsharj.com شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ق.ظ http://iran3llsharj.com

بزرگترین فروشگاه کارت شارژهای ایرانسل همراه اول و تالیا با قابلیت شارژ مستقیم با پشتیبانی 24ساعته

سلام دوست عزیز وب خیلی قشنگی داری لطفا ما را با عنوان خرید شارژ ایرانسل لینک کنید موفق باشیدتشکر

چه کاریه خو؟!
ملت همه بلتن کارت شارژشون و از کجا تامین کنن. ینی هر کی هیچ عرضه ای نداشته باشه اینو خوب استاده!

نجیبه محبی شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ

تو می تونستی یک طنز نویش بزرگ بشی چون می تونی یک معضل را بگی بدون اینکه قلب آدم را جراحت بدی اما عقلشو بکار می اندازی یعنی مخاطبت عقل نه احساس و این کار رو بدون اداهای روشنفکری و نویسندگی در می آری

واقعا آفرین بر تو.

ای بابا!
خجالت آب شدم به مولا!
خیلی لطف داری نجیبه ی خوبم . اما واقعیتش اینه که ؛ من این همه نیستم! دلم میخواست بودم اما با کمال تاسف نیستم! فقط وقتی میزنم به سیم آخر چشمامو میبندم و دهانمو باز میکنم و بعدش دیگه چه اثر مشعشعی خلق شه با کرام الکاتبینه!

نیاز شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ب.ظ

تعطیلات وقتی خوبه که خودت باشی و خودت یا لااقل با جماعتی باشی که دوست داری.
موهای دختره رو بکش یا بده دست خودم حالشو بگیرم
خوش باشی مهرآیین جان

تعطیلات اعلای مجلسی به این میگن!
اتفاقا خودم بودم و دوستم و جای تو خالی روز دوم هم مفید بود. خودم بودم و دوستم وخرید و سر زدن به یه دوست خیلی خیلی عزیز که منو نجات داد از اسکل شدن شنبه!
و روز پایانی هم خودم بودم و خودم و نقش پر فایده کوزت که به خوبی از پسش براومدم! این سه روز قد یه صعود الوند حالش رو بردیم

بنده علاقه ای ندارم حتا تریج قبایم با تریج قبای ایشان تماس حاصل کند!خودت اگه دستت رسید حالشو بگیر نیاز جان!

قربون شما

آنتی ابسورد شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:41 ب.ظ

گاهی وقت ها نیاز مبرم داریم به هماغوشی مدید با رختخواب آن هم در کوران سرما! در زمستان،در فصل مرگ.زمستان تمام کننده ی نقش ناتمام پاییزه.نقشِ کشتن و قتل و مرگ.توی زمستان فقط باید پناه برد به لحاف و لا غیر.و اگر بنده ی خدایی چون من عاطل و باطل و به بطالت می گذراند وقتش را و گهگاهی نمیخوابد و کتابی را ورق میزند و خواب شیرین بر چشمانش حرام میکند،دلیل ِ این نیست که از کارش لذّت می برد.اگر به بطالت نگذرانم و خواب بر چشمان خواب زده ام حرام نکنم،زمانی فرا می رسد که به خود می آیم که:ای وای بر من! من نیز اسیر آن جبر ِ مرگ شدم!!! بنابراین برای فرار از این جبر ِ نحس است فقط که هر روزم را سیر نمی خوابم که اگر بخوابم...
امّا تقریبن خودم را از لذتش بی نصیب هم نمیکنم! تقریبن هفته ای یک شب را مفصل می خوابم تا هم خستگی یک هفته ی کاری در برود و هم لذتی مفت و رایگان برده باشم! چه اینکه اعتقاد دارم "خواب" تنها لذت مفت و رایگان جهان است که آدمی را نشاید که براحتی از کنارش بی تفاوت عبور کند... و البته کار نباید به همین جا ختم شود و از این هم نباید تجاوز کرد.فقط یک شب و نه بیش تر.یک شب عالی ست.بقیه شب ها را باید به اندازه خوابید و به ریش آن جبّار ستم پیشه خندید که زور می زند تو را نیز مغلوب کند و نمی تواند!

وااااو!
چه تفسیری از خوا ب و خواب زدگی!!! رفیق به نظرم خیلی سخت میگیری. دو دنیا دو روزه یه روزشم هوا آلوده میشه و میشه گرفت تخت تو خونه خوابید! سخت نگیر لذت ببر جوون از زندگیت. همه ی لذتا رو که گرفتن از ما .... همین یه دونه مونده. اینم خودمون حرام کنیم؟! آخر این چه حکایت باشد؟!

یک لیلی شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ http://yareaftab.blogsky.com

چند سال پیش یک سفر رفتیم اهواز و آبادان. آلودگی هوا و هم آب بیداد می کرد. همه در منزل از دستگاه تصفیه آب استفاده می کردند و به بوی عجیب جاری در هوا عادت داشتند. به قول دوستی یک مملکت کار می کنند تا برخی در تهران کیف و زندگی کنند.

آورین بر شما
من اگر مجتهدی بودم اقلا یکبار سفر به مناطق مذکور و محروم را واجب اعلام میکردم. ینی از حج واجب هم واجب تره سفر به اهواز و البته بیشتر آبادان و خرمشهر!
کلام دوست دانای شما را باید به خط زر سر در تمام وزارتخانه ها و مراکز آموزشی و سر در بازار حتا حک کنند!

زنبور شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

آره رنگین تره. شهر من گرد و غبار آلومینیومی داره که چند برابر سمی تر از آلودگیهای تهرانه اما تعطیلی تو سرشون بخوره هنوز اجازه ندادن صافیهای آلمانی رو برای تسویه این غبارها روی دودکش این کارخونه کشنده نصب کنن!

وصف حال شهر شما را هم زیاد شنیده ام
مرگ بر تبعیض!

چرا اجازه ندادن؟ "صنعت سبز" که این روزها جز اولویت های هر سازمانیه!!!

محمد مهدی یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام

این تعطیلات یعنی جشن مرگ یک شهر ...

سلام

آری! اینچنین است ای برادر.
اما چون "مرگ به تا چنین زندگانی "چه بهتر که جشن مرگ برگزار کنیم در بی آرزویی مان.

سیدعباس سیدمحمدی یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام. من شش سال زاهدان بودم. آب تصفیه شده را گالن گالن می فروختند در شهر. ما که دانشگاه بودیم، جلوی هر خوابگاه و جلوی بعضی قسمتها، آب تصفیه شده در منبع می ریختند و ماها برای نوشیدن و چایی و غذا درست کردن آب برمی داشتیم می بردیم اتاقمان.
یادش به خیر. رفتم و آمدم، و هیچی نشدم.

سلام
والا چه عرض کنم. اگر خوب بود و لدت بردید از زندگی و هیچی هم نشد. یک گزینه این بود که همانجا میماندید! چرا آمدید به پایتخت؟ تحمل این همه هوای آلوده چرا؟ تعطیلات بیخود و بی جهت واقعا که!

امین یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ http://amin79.blogfa.com/

یعنی کلن حضرات مملکت رو رها کردن به حال خودش. نباید گفت مسئولین باید گفت بی مسئولین.
حالا به این بی مسئولیتی ملی شون اگه تبعیضهای بین شهری شون هم اضافه بشه که قوز بالا قوز.
البته یه نکته بسیار علمی: شاید انواع آلاینده هایی که نام بردی تو خوزستان اثر همو خنثی کنن و چه بسا مفید شن به بدن اما سرب تو تهران قطعا مضره!

آره لابد همبنطوره. اتفا قا اون آلابنده ها همه برای بدن مفبدن. مثلا من از وقتی اومدم تهران بیماری کمبود گوگرد و جیوه گرفتم!

راستی کدوم سرب؟! مگه به جای سرب به بنزین MTBE اضافه نمیکنن؟ الان چندین ساله که استفاده سرب منسوخ شده. بنزین تولیدی شرکت ما که سرب نداشت. بقیه رو نمیدونم.
عجالتا مشکل اصلی هوای تهران " منوکسید کربنه".

Rhetorical Mind دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ق.ظ

بالاخره اون بابا مامانهایی که مرگ بر همه چی شعار میدادن باید ببینن سایه ی شوم مرگ رو بر آسمان...

هیچی به هیچی ربط نداره البته
قضیه سندرم ترنره

عاااااشق اون بابا مامانهام. تقصیر اونا نیست. جوون بودن. ما هم جووون بودیم. ما هم اگه اون روزا بودیم همونطور جو زده بودیمو همون کارا رو میکردیم.
ته جنبش سبز ما قرار بود چی بشه اگه فرضا به جایی میرسید؟...

نه هیچی به هیچی ربط نداره چون کلا دیرزمانیست که : "چراغهای رابطه خاموشند..."

آنا دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:50 ق.ظ

نوش جونت

قربوون شوما

فرزانه سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
واقعاً ها .... خون ماها این جا اصلاً دوسته با مونوکسید
با برف و بوران و باریدن سنگ هم رفیق و هم خانه ایم

ما هر روز هر روز باید این چرخ لکنته صنعتو بچرخونیم زور بزنیم که بچرخه یعنی

بخوابید و آسوده باشید ای اهالی تهران

سلام بر فرزانه بانو

خیلی هم آسوده نیستن مردم تهران اما خدا وکیلی نسبت به شهروندهای سایر شهرها خیلی بیشتر بهشون بها داده میشه!

قرار نیس ناحقی کنیم و بگوییم تهرانی ها بخور بخواب دارند اما واقعا این تبعیض "اهمیت دادن به شهروندان "وجود داره.

ترنج سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ http://femdemo.blogfa.com/

یه جای این مملکت خون ملتش رنگین تر از بقیه جاهاست !

سلیمان سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ

پس اجازه دهید تبریکی از ته حلقوم به مناسبت پایتخت نشین شدن و رنگینی خونتان خدمتتان عرض کنم.

ممنونم سلیمان.
تبریک داره واقعا چون اینجا برای پر کردن وقتت تنوع بیشتری داری.

اما درمورد رنگین خونی باید بگم بنده همچنان خود را یک رنگین پوست آبادانی می دانم.هر چند متولد آن شهر نباشم!

سیدعباس سیدمحمدی سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

من برای تحصیلات رفتم زاهدان. تهران زادگاهم و محل زندگی ام بود. بعد از تحصلات کذائی، برگشتم شهر خودم. یعنی تهران.

بنده اطلاع کامل دارم از همه ی این توضیحاتی که فرمودید.
اما دوست دارم روشن تر بفرمایید مقصورداز " هیچی هم نشدم!" چه چیزی میتواند باشد؟!
ینده هم 17 سال در آن آب و هوا و آلودگی زندگی کردم هیچی هم نشدم.

تهرانی ها هم آلودگی را تاب بیاورند چون قرار نیست اتفاق خاصی برای سلامتی شان بیفتد لابد!!!

درخت ابدی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
ای گور به گور شه این گودر!
تبصره:
اون روزی که اماکن دولتی تعطیل شد ما سر کار رفتیم. شب قبلش همکاری با تاسف پیامک داد چرا تعطیل نیستیم. گفتم جامعه به ما احتیاج داره. کلا روزنامه‌نگاری ما برعکس همه‌چی، یکی-دو روز جلوتره. باید از اتفاقاتی که نیفتاده خبر داد.

ببین درخت من یه کوچولو مشکل کند ذهنی دارم! این گودر خر چه هیزم تری بهت فروخته که گور به گورش کردی؟!

چه حسی دارید از این همه مفید بودن؟ ما به شما حسودیان شد اما همچنان ترجیح میدهیم ولمعطل و الاف بچرخیم و سه روز تعطیل باشیم حالشو ببریم.

رها از چارچوب ها چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ب.ظ http://peango.persianblog.ir

اولاً که چاکریم و خوش خبری کار ماست
دوماً که ما هم تهرانی هستیم اما با بقیه نامساوی تریم چون اولین بار بود که در تعطیلات آلودگی تعطیل بودیم
سوما هم حالا این دو روز تعطیلی رو با اون همه هزینه زندگی بالاتر در تهران قیاس کنید ببینید کجای ماجرا وایساده ایم.

اولا که قربون شماخوش خبر باشی ای نسیم شما ل که در ماه گذشته دو خبر خوب دادی .و من منتظر سومینش هستم!

خیلی گناه دارید به مولا اما بنظرم بهتره از زاویه ی نگاه درخت به قضیه نگاه کنی! ؛ جامعه به شما بیشتر نیاز داره! به این میگن ایثار اجباری!

سوما هم که درست منظورت رو نگرفتم اما خواهر خوبم اگر فکر میکنی که هزینه زندگی در تهران از شهرهایی مثل آبادان یا ماهشهر یا شهرهایی ازین قبیل بالاتره ، واقعا اینطور نیست...

میله بدون پرچم چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ

لامصب نمی خواد هوا بهتر بشه مث اینکه...
امسال اصن برف اومد؟!!!

آسمون همش سیاهه! همش فریب میخوریم! میگیم الانه که این ابر سیاه بشه برف و بارون... اما دریغ از یه قطره! آلودگی محضه نگرانم... نگران!

زهره جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:04 ب.ظ http://www.shahresiyah.blogfa.com

واقعا چقدر غم انگیزه که بسیاری از شنیدن آلودگی هوا و تعطیلات خوشحال میشوند...!!!

غم انگیزه! اما هستن همچین آدمایی!!!
همچین آدمی ام من!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد