زنده باد ولگردی!


 اتفاقات ریز و درشتی رو تو این مدت  یک ماهه و نیمه از سر گذروندم! انتقال و جابه جایی پر ماجرا در یک روز تماماًبارانی آذرماه  که  به سلامتی و میمنت جاگیر شدنم، تازه دارم به لحظه لحظه اش فکر میکنم!؛
 روزهای پر استرسی بودند اما انگار من جمع اضدادم؛ استرس و بی خیالی!


خیلی پررو منشانه است که آدم درگیری مثل من  به صورت ریلکسیشن و اسلومیشن لابه لای اون همه دغدغه ی کلافه کننده که هر کی می شنید، رسماً می گرخید ، ساک تنیس رو بندازه روکولش و با پوزیشن دست در جیب و سوت بر لب، راه زمین تنیس رو در پیش بگیره!


بی خیال زمین و زمان، دوست و آشنا و فک و فامیل و بهم ریختگی فاجعه آمیز حاصل از اسباب کشی و حتا آنفولانزای خنس کذایی، کوله ی کوه نوردی ببنده و بره به جایی که کولاک های بد مصّبش، بد معروفن!(تو مایه های جایی که عرب نی انداخت!)


از آسمون فوق العاده آبی و خوشرنگ کوهستان الوند و پیوند فرخنده اش با سپیدی برفهای قله ی کوه نمی گم که دل ملت آلودگی زده ی گرفتار، غیییژ بره! (دونقطه دی!) 

در عوض از ارتفاع زدگی و ساعت ها برف نوردی میگم که برای بعضیها  خسته کننده و نفس گیر و "برو بابا چه حوصله ای داری تو !" ست!!! 


خیلی هیجان انگیزه که پاتو بذاری روی برف و ندونی قراره این پا تا چه عمقی فرو بره!!!

 انتظار داشته باشی نهایتا سی سانت باشه عمق برف اما تا بالای زانو فرو بری روی یه سطح شیبدار برف پوش!!! چندباری هم لیز بخوری و تکل از پشت بری روی پای همنورد های از همه جا بی خبر مفلوک، تا اسباب خنده جفت و جور شه!!!

میگفتن شانس من بوده که اون روز هوا صاف بود و خبری از باد و کولاک و تیکه های یخ نبود.


در مورد مشکل ارتفاع زدگی هم خدا رو شاکرم که هر بار یه آقای مهربون و با شخصیت و  فردین صفت رو خدا می رسونه که بدون هیچ چشم داشتی(!)، آب میوه و شوکولات و انواع و اقسام قرص های ضد تهوع و...  برسونه!!!


القصه،وبلاگ نویسی که شما باشین ، هنوز آثار بمب اتمی منفجر شده ناشی از اثاث کشی از سرو روی این  خونه ی فسقلی پاک نشده, اما 4 روز تعطیلی مشتی هم منو نمی نشونه سر خونه زندگیم!

 لازمه که حتما برم تئاتر "هفت شب با میهمان ناخوانده در نیویورک" فرهاد آئیش و فیلم "بی خود و بی جهت " عبدالرضا کاهانی رو ببینم و توصیه کنم دوستان هم بروند ببینند!

لازمه  یه دوستی مجازی دیگه رو حقیقی کنم.

 لازمه خیابون گردی کنم.

 لازمه لذت ببرم از دوران خوش ولگردی و دیوانگی، که معلوم نیست تمومی داشته باشه یا نه ....

 لازمه برای فرار از بحران سی و یک سالگی و احساس پوچ ِ زندگی باری به هر جهت و بی خودو  بی جهت خودم، بزنم به کوه وکوچه و بی خیالی و دنبال توجیه هم نباشم!

 نمی دونید چه لذتی داره منتظر تماس و پیام هیچکس خاصی نبودن! ترجیح میدم نباشه عاملی که منو پرتاب کنه به سمت تلفن همراهم! 

بذار هر کی هر جور دوست داره فکر کنه. بی خیالی طی کردن بهترین نسخه است انگار!


 فعلن تا اطلاع ثانوی :" زنده باد ولگردی در پایتخت! "




پایین نوشت : بنظرم گره زدن تعطیلی تهران( بدلیل آلودگی)، به مناسبت 16 آذر در شرایط فعلی خنده داره!


نظرات 12 + ارسال نظر
ترنج جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ق.ظ

پست رو بعدا می خونم فقط خواستم بگم از خزعلی خبری ندارم جز اینکه زندانه و اعتصاب غذاست. فکر کنم الان باید روزهای 18-19 باشه اگه نشکسته باشه.

10آبان بود که دستگیر شد! اگه از همون موقع اعتصاب رو شروع کرده باشه. که البته تا اونجایی که میدونم قرار بود اعتصابش خشک باشه نباید زنده مونده باشه!
از طرفی جرس نوشته بود که ممنون الملاقات ممنوع التلفن و ممنوع الخبر و ممنوع الهمه چیزش کردن! :/

میله بدون پرچم جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ق.ظ

سلام
تکل از پشتی که اخراج نداشته باشه خیلی حال میده

این یه دونه جا اخراجی نداره.
اصلن کی جرأت داره منو اخراج کنه؟!

علیکم السلام و رحمه الله و برکاته.

امین جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ http://amin79.blogfa.com/

"بی خود و بی جهت" همچین با خود و باجهت میره تو دل آدم میشینه که آدم نمیفهمه از چه جهتی وارد شده! فوق العاده است این فیلم.
بحران میانسالی شنیده بودم اما 31 سالگی نه! علائمش چیه نکنه من هم گرفته باشم و خبر ندارم؟!

بی خود و بی جهت که حرف نداشت. من که خیلی خوشم اومد. اما توصیه میکنم حتما " اسب حیوان نجیبی ست " از همین کارگردان رو هم ببینی امین جان :)

علائمش شبیه یه جور دیوانگیه پر جذابیته!!!!
نه بعید میدونم شما گرفته باشی.نرمال به نظر میرسی رفیق :)

فرزانه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

چیزای خنده دار تری هم هست ... فک کن

مثلا چی فرزانه جون؟

یکی از چیزایی که میشه به جای غر زدن بهش خندید تبدیل شدن به کنسرو مترو (!)، روزی دوبار جمعا به مدت 20 دقیقه است!!!!

آنتی ابسورد شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:01 ب.ظ

چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی"

آورین! بیت زیبا و گزیده ی به جا

درخت ابدی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
آدم دل‌گنده به درد همچین وقتایی می‌خوره دیگه. به قول مهدی ربی، برو ول‌گردی کن رفیق و غمت نباشه که دنیا سرای سپنجه. اتفاقا جواب هم می‌ده این نوع زندگی توی این هردمبیل.
خوبه که خوش گذشت و برف دیدی و زدی به کوچه‌ی علی‌چپ.
کارهای کاهانی رو دوست دارم.

سلام درخت جان
اتفاقا این تیکه رو از مهدی ربی وام گرفتم. شده ورد زبونم. ینی من شیفته ی این کتاب شدم ها!
کارهای کاهانی شرح حال و روز ماست....
دنیای هیچ بر هیچ.../ دنیای این روزای ما....

رها یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:41 ب.ظ http://freevar.persianblog.ir

خوبه که خوب و بی خیالی:)
تولدت هم دوباره مبارک:)

به به ! رهای گل

سلامت باشی.

چه ماه مبارکیه این آذر

ترنج یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ب.ظ http://femdemo.blogfa.com

خیلی خبری نمی کنن وضعش رو. یا حداقل مرتب خبری نمی کنن. نمی دونم داستان زیاد هست دور و برش. راستی کار جدید یعقوبی هم رو صحنه س گویا. پول ندارم برم بنده البته :))

خودم یه خبرایی گرفتم از دوستان فیسبوکی!
گولش زده بودن گویا اونم بعد ده روزی اعتصابشو شکسته الان فهمیده گول خورده گویا دوباره رفته تو اعتصاب. لامصبا شرف ندارن که! :/

روی کدوم صحنه است؟ امروز همه ی تالارهای تئاتر شهرو زیرو رو کردم ندیدم! نکنه ایرانشهره؟ اسمش چیه حالا؟ (امیدوارم تخفیف دانشجویی براش درنظر گرفته باشن اقلا!)

Critical Minds دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.whatnow7.blogfa.com

در عرض ده روز دوبار حذف شدیم ، باز از کشتار و شکنجه و اعدام و زندان و فقر و بیکاری و دزدی دولتی اقازاده ها و رانت خوار ها و خون شور ها و .. می نویسیم ، از زن ستیزی ، کودک ازاری و پدوفیلی شرعی ..می نویسیم .. از دولت ها می نویسیم که از کلام ازاد و اندیشه ازاد ، فکر ازاد می ترسند ، به هر بهانه ای سانسور و خفقان و ترس و وحشت و زندان و قانون و شرع و قاضی و بیدادگاه می سازند .اعتراض را در گلو خفه می کنند و مدعی عدل و عدالتند ..
فقر و بیکاری و بی خانمانی و بی حقوقی را با ازاد گذاشتن دست سرمایه و بازار گسترش می دهند ، افتابه دزد را دست می برند و دزدهای میلیاردی خودی را در پست ها و مقام های تازه نان و اب دار می گمارند و حاکمیت بازاری و دلالی و رانت خواری و دزدی را حکومت * مستضعفین * می خوانند .
اجازه وکالت می دهند ، وکیل حق که شدی به هر بهانه ای با پرونده سازی به زندان و حبس و تبعید می کشانند .
حقوق و ازادی زنان و کودکان را اشکارا زیر پا له می کنند و عربده می کشند که دین ما و مذهب ما مدافع حقوق کامل زنان است ..
ما می نویسیم ، با قلم شکسته تیز تر و واقعی تر می نویسیم

چه خوب که با همت عالی تسلیم این فیلترینگ نشده و باز ادامه میدهید.
آورین آورین!

زنبور سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://www.golsaaa.blogfa.com

جمعه
گرمای دلچسب آفتاب سرد آذر
خش خش برگای خشک شده گردو زیر پا
صدا فقط صدای کلاغ بود و برگها و باد
خیلی رویایی شد. ما اینجوری ولگردی میکنیم!

و اینک روح شاعرانه ی یک زنبور!

ققنوس چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ق.ظ

باز هم از تنیس گفتن و فخر فروشی ;)
ای بابا! ما که دیگه بازی تو کوچه با توپ پلاستیکی دولایه و گل کوچیکایی که تورشون همیشه پاره بود، هم گیرمون نمی یاد که...
این آهنگ زدبازی رو هم خیلی دوس دارم که می گه؛ بچه های کوچه، با توپ پلاستیکیشون میان بیرون دونه دونه... فوق العاده نوستالژیکه واسه من!
حالا خودت به م بگو این کامنت من به جز همون تنیس ِ اولش چه ربطی داشت به پست تو ؟

ینی خانوم نون و آقای دال کم بودن برای من تا بگم :"ف" بگن فخر فروشی! الان این ققی !(به قول دوست جونمون) رو دیگه کجای دلم بذارم!
نکنه تو هم راکت بدمینتون داری فک میکنی راکت تنیسه؟!

فوق العاده کامنت بی ربطی بود! دیگه تکرار نشه!

ترنج چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ق.ظ http://femdemo.blogfa.com/

نمایش "برهان" کاری از گروه تآتر این روزها. کارگردان : محمد یعقوبی
هر روز به جز شنبه ها ساعت 19
نویسنده:دیوید اوبورن
مترجم:امیر حسین طاهری
کارگردان: محمد یعقوبی

بازیگران (به ترتیب الفبا) :
مهدی پاکدل
علی سرابی
بهنوش طباطبایی
آیدا کیخائی

شماره های رزرو:
09387302707
09195173027

چش مایی آبجی با این همه اطلاعات ریز!
اما خودمونیم همه اطلاعاتش رو گفتی جز مهمترینش : مانی!
و در وهله ی بعد : مکان؟!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد