به بهانه ی آنچه اینان و آنان انتخاباتش می دانند!

 

1.این حرکت-فعالیت، به هر چیزی شبیه است جز انتخابات. می شود هر نام دیگری روی آن گذاشت ؛ "انتصابات"  یا "فراخوان" یا یک "کارناوال ملی "یا حتا " تعزیه" !!! ؛ یک نمایش بزرگ کشوری!

بدم نمی آمد اگر این سوال را در فیسبوک هم از دوستانم می پرسیدم! اگر قرار بود بر این فعالیت در ایران نامی بگذارید چه نامی را برازنده ی آن می دانستید؟

 

2. در شهر کوچک ما انتخابات، فارغ از جنبه های سیاسی اش بیشتر یک جور کل کل است بین اعراب و پارسیان!

شهرستانهای دیگر را نمی دانم اما اینجا فاکتور  نژاد در بالا بردن مشارکت از اهمیت بالایی برخوردار است و از همین رو پر بیراه نیست اگر بگویم خود به خود نمک و فلفل انتخابات مجلس از ریاست جمهوری و ... بیشتر میشود و تنورش قدری داغ تر!


در حدود پانزده سال اخیر در این رقابت نابرابر ،اعراب به دلیل بیشتر شدن تعدادشان پس از جنگ و برخورداری از منابع مالی (نه برای تبلیغات ،بیشتر به منظور خرید و فروش رأی و شناسنامه در روز انتخابات) و کاریزمای شیوخ قبایل ،موفق تر عمل کرده اند و در بهترین حالت تنها یکی از سه نماینده راه یافته به مجلس فارس بوده است.



3. و اما تبلیغات :

نحوه ی تبلیغات انتخابات امسال که اولین پس از فاجعه ی 88 است هم قابل پیش بینی بود.

بازار تبلیغات چیپ و حکایت و فلاکت تهوع آور گدایی رأی و استفاده از آزادی مقطعی افسار گسیخته، گرم  و یک هفته ی تمام  آسایش ونظم و نظافت(نداشته ی) شهر آشفته بود .

 

در این راستا ، بهره گیری از پخش انواع موسیقی های ممکن ، از سرود های محرک حس ناسیونالیستی ایرانیان بگیر تا موسیقی کردی و لری و ترکی ! و از ترانه های مرسوم  تماشاچیان فوتبال تیم شهر،که در استادیوم خوانده می شود تا آهنگهای تند بندری و  موسیقی های غیر مجاز از نظر اینان ، آزاد بودند تا در مردم شور و هیجان( کاملا خودجوش) القا کنند!

دیشب در میان هلهله و دست افشانی و پاکوبانی و یِزله* ی اجیرشدگان ستادهای انتخاباتی که فاصله ی شان از هم 10 متر هم نبود و هر کدام ساز خودش را می زد چند نفری هم کِل می کشیدند! امان از دستشان!

و امشب پس از یک هفته آسایش پریشی انگار که اولین شب آرامش ساکنان مرکز شهر است!

 

لغتنامه ی مهرآیین:

*یِزله : نوعی حرکت موزون مرسوم بین اعراب شامل بالا پریدن های هماهنگ و هم زمان  عده ی کثیری افراد مُجَّوَو ، همرا با تکرار شعر و شعارهایی خاص به زبان عربی، که در تمام مراسمات اعم از عزا ، عروسی، پیشواز از زیارت آمده و این اواخر انتخابات برای بیان سوگواری،شادی،چاووشی و البته هیجان، معمول است.


 پ .ن :مهرآیین پِرِس:  اخبار ساعت 19 امشب شبکه یک ،ضمن لگدمالی معمول اپوزیسیون نظام در شب انتخابات، ازین انتخابات به عنوان " حماسه ی ملی" یاد کرد.

نظرات 17 + ارسال نظر
رامک جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:34 ب.ظ http://letterbox.blogfa.com

چیزی ندارم بگم!

منم همینطور!

خط سوم شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ب.ظ http://manyekkhatesevomi.blogfa.com/

این مجوو رو قشنگ اومدی
در این جنایت ملی دست نیالودیم و زیاد درگیر حواشی اش نشدیم
آسوده بودیم

مرسی. عبارت بهتری نمیشد در نظر گرفت.

والا ما هم به قول دوستی "سرمون بالاست!" ینی دست نیالودیم. اما به دلیل سکونت در میانه ی کارزار از حواشی اش آسوده نبودیم!
لذا خوش به حالتان! چه سعادتی و اینا...

فرزانه شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
انتخابات بود ؟ ما که چیزی ندیدیم

راستی بحث پست مرتضا هنوز باز است ها!
اتفاقا خیلی منتظرت بودم. بگو نظرت رو حتما اگر فرصت داشتی!

محمدرضا شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ http://www.mamrizzio.blogfa.com/

* بیشتر نوعی تاییدیه گرفتن با هزار ترفند معاویه ای ست! خوشا به سعادت معاویه و عمر و عاص که روسپیدان ِ امروزند!
* در شهرهایی که آمیختگی و اختلاط قومی و نژادی دارند همین بساط برپاست. گاهی مشارکت بالای صد در صد می شود و واقعی هم هست! حسابی قشون کشی می کنند!
* با وجود حدود سه و نیم میلیون شناسنامه ی بی صاحب در کشور می توان همه نوع حماسه ای آفرید. نیازی به زنده ها هم نیست! فقط مردگان ِ این سالها یزله بلد نیستند!

معاویه و یزید از کارهای اینها تنشان در گور میلرزد. رکورد زده ند حضرات!

قبل تر مشارکت صد در صدی و بالاتر برایم جای تردید داشت! اما زندگی در این محله ی شلوغ باعث شد روحیات مردم را بهتر لمس کنم!

سه و نیم میلیون شناسنامه ی بی صاحب؟!!!! نه ه ه! خیلی زیاد است!

والا چه میدانیم حماسه که خوب می آفرینند ،شاید هم یزله بلد باشند!

نجیبه محبی شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ب.ظ

کاش همه چیز جور دیگری بود کاش این فاصله ها نبود

کاشکی کاشکی کاشکی....

ققنوس خیس یکشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ب.ظ

خیلی نوشتم و پاک کردم ! اعصابم ضعیفه :)

به اعصابت مسلط باش ققنوس! خودت رو کنترل کن.
دوستان نگرانت میشن.

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم. آقای ... در وبلاگش یکی دو سه سال پیش گفته بود «آنچه مسامحتاً انتخابات نامیده می شود».

علیکم السلام و رحمت الله و برکاته

والا راست گفته آقای ...!
اما این مسامحه هم اسم خاصیه که گروه خاصی برای این مثلا انتخابات استفاده میکنند! باید دید که اصلا این تسامح برای چیه؟

درخت ابدی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:49 ق.ظ http://eternaltree.persianblog.ir

سلام.
1. دهه‌ی قبل بهش می‌گفتن "انتصخابات".
3. به نظر من که تبلیغاتشون حرف نداشت! واقعا چه انتظاری داری؟

درود درخت
واقعا شرمنده ام ازین متوقع بودنم! متنبه شدم رفیق!

آنتی ابسورد دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ب.ظ http://anti-absord.blogfa.com

دوست عزیز بخاطر جو قومیتی که در این مناطق وجود داره باید قبول کرد که همیشه اینطور بوده و خواهد بود.توی استان ما هم (گلستان)همینطوره پس جای نگرانی نیست!
دوما:چون گفتی پست مرتضا هنوز بازه کامنت جدیدی اونجا گذاشتم.
سوما:امروز لینکت کردم چون جالبی

پس گلستان هم بله؟!!! ما تا حالا فکر میکردیم آبادان گلستانه! نگو گلستان هم آبادانه!!! جل المخلوق!

دستتون بابت کامنت پست مرتضا اینا درست برم بخونم ببینم نه خبر!

دلیل لینک شدن!!! وبلاگستونه داریم!

سیدعباس سیدمحمدی دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

شاید یکی از گفت و گوهای مهم، در ذیل

http://salmanmohammadi.blogsky.com/1390/12/10/post-49/

دارد انجام می شود. در صورت تمایل بخوانید و نظرتان را آنجا بگوئید.

سپاس سیّد! در حال خواندنیم!

دمادم سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:29 ب.ظ http://www.damadamm.blogsky.com

اول بگم که ازین لغت یزله خیلی خوشم میاد خیلی کامله. یه بار یکی از دوستان جنوبی مون وقتی میخواست وضعیت شلوغی های اون منطقه رو توصیف کنه در یک کلمه گفت: عربون؟ یزله. من که معنی یزله را نمی دانستم از برا موسیقایی همین کلمه تا آخرش را خواندم.
دوم: بهرحال عده ای رفتن. جالب این بود که در اینجا شنیدم یکی از اهالی محترم خیلی عادی داشت می گفت که فلانی بدون خرید یک رای از همه جلوتر است!! طوری میگفت که انگار رای خریدن عادی ترین کار ممکن است.
همان شب در سایت های اینترنتی مربوط به آرذبایجان خواندم که مردم نقده ناراضی اند از انتخاب یک کرد به جای ترک برای نمایندگی شان و ریخته اند به خیابان و چه فحش ها که نصیب کردهای بدبخت نشد. دوست داشتم بنویسم مگر تحریم نبود و حالا قضیه چیست؟ این است اوج شعور ما ملت. باز هم میگویم هنوز در دوارن قبیله ای هستیم و این قبایل هستند که سرنوشت شهر نشینان را تعریف می کنند.

والا کلمه ی موسیقیایی ییی هست محبوبه جان! اما بدویت ویژه ای در این حرکات نا به هنجار مثلا موزون نهفته که من نمیپسندم1! رقص کردی و ترکی کجا و این کجا؟!

الان چشمام گرد شده! من واقعا فکر میکردم رای خریدن اینجا این همه رواج داره!
کو تا ملت ما قدری فاصله بگیره از آداب قبیله ای... شب دراز است و راه تاریک و پر سنگلاخ...

فرواک چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ق.ظ http://farvak.persianblog.ir

پ ن : مهرآیین پرس رو خوب اومدی.
کل کل رو هم همین طور. طبق اخباری که از شهرم می رسید هم یه جور کل کل اتفاق افتاده بود بین مردم. این طور که برادری که دور قبل نماینده بوده، اینبار برادر کوچیکش رو هم حمایت کرده بوده برا نامزد شدن. و دو تا برادر شده بودند کاندید باضافه ی دو سه نفر دیگه. می دونستم که مردم شهرم بنا به کل کل به اون دو تا برادر رای نمی دن. به این دلیل که دو تا یی می خوان هپلی هپو کنن پس...

انگار اینم یه جور استراتژی بوده برای بالا بردن مشارکت! اما با این احوال اخبار دیگری خاطر جمعم کرد که مشارکت خیلی پایین بوده است!

محمد سرابی چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ق.ظ http://msarabi.com

دیسکو بوده که

یه چی تو همین مایه ها! فقط آب انگورش کم بود! اما گویا کیک و ساندیس به راه بوده عوضش!!!

محمد رضا ابراهیمی چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ

حال اینجای ما هم بهتر از این نبود. فقط از قر و پارتی و این حرفها چیزی نبود.
حالم از بزدلهایی که به خاطر شغل-یارانه-کنکور و هزار و یک ترس ذلت بار دیگه رای دادن به هم می خوره. (حیف از آیکون حال به هم خوردگی)
دو نفر معلوم الحال و بقیه الاف
همون دو نفر روز اول می دونستم رای می آرن و آوردن.
یکی منتصب به رئیس گروه فشار: نفر اول
دومی برادری ۳ شهید و سر سپرده

امان امان امان از دستشان آقای ابراهیمی! این موجوداتی که بد جور احاطه ام کرده اند! همان هایی که در دو سه پست پیش نقلشان رفت جز ء همین دسته ی بزدلانند که چند بار هم بحث کردم اما دیدم صم و بکم میباشند!

خدا به دادمان برسد با این وضعیت فشار گروه فشاری ها در مجلس!
نماینده های 100% فشاری!

ققنوس خیس پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ http://ghoghnoos77.blogsky.com

هستید کلن ؟

کلا که هستم!
اما جزئا نبودم.
جای شما هم خالی بود!

پری کاتب جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:24 ق.ظ http://www.babaee1.persianblog.ir

دردناکه! کاش دستی همه اینها را در چاه خلا معدوم میکرد رفیق

ینی میگی مثل چینی ها بریزیمشون تو دریا؟!
خلاصه دستی کاری از پیش نمیبره! مگر دست هایی!!!

میله بدون پرچم شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ب.ظ

سلام
بازم خوبه کمی چاشنی رقص و آواز داشته اونجا...اینجا که...

میله جان هر چیزی از حدش بگذر د افراط است. تو فکر کن تمرکزت هر لحظه برای هر چیزی به هم بریزد! از 4 بعد از ظهر تا 11 شب یک بند به مدت یک هفته سرو صدا و بزن بکوب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد