سحرم دولت بیدار به بالین آمد | گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد |
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام | تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد |
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای | که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد |
گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد | ناله فریادرس عاشق مسکین آمد |
مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست | ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد |
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست | که به کام دل ما آن بشد و این آمد |
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار | گریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد |
چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل | عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد |
برنامه ی خوبیه. یکی دو بار بیشتر ندیدمش...
مرسی...
راستی فکر کنم آخر مصرع اول بیت دوم "م" داره. بخرام
ممنونم فرواک عزیز. درستش کردم
رادیو هفت تنها برنامه ی تلویزیونیه رسانه ی میلیه که هر شب از شبکه آموزش نگاه میکنم. مجموعه قصه های جالبی داره مثل "قصه های سرور خانوم" که تو سری قبل پخش میشد،" ماجراهای بزرو!"که داستان عشق و عاشقی یه بزه! و طنازی شیرینی داره و یا " قصه های امیر علی"که امیر علی نبویان مینویسه و خودش هم میخونه (سه شنبه - چهارشنبه ها) و این یکی هم خداست!
ما هم تفالی زدیم و این بیت اومد:
بعد ازینم چه غم از تیر کجانداز حسود
چون به محبوب کمانابروی خود پیوستم
پس گویا بعد ازین قراره خیلی اتفاقهای خوب و خفن بیفته!
امر خیری چیزی بود شیرینی ما یادتون نره!
سلام
منم چند وقتی مراجعاتم زیاد شده!
خیره ایشالا میله جان